18 گام تا تصمیم گیری درست
خلاصه
تصمیمگیری شامل انتخاب بهترین راه حل از بین تمام راهحلهای ممکن برای رسیدن به یک هدف یا حل یک مشکل هست. هیچ فرمول قطعی برای تصمیمگیری وجود نداره، اما دونستن یه سری اصول میتونه به شما کمک میکنه که بهتر ودرست تر تصمیم بگیرید؛ فرقی نداره بخواین تصمیم بزرگی بگیرید یا کوچک. رعایت یه سری اصول برای گرفتن هر تصمیمی مهمه و در این مقاله میخوایم این اصول رو معرفی کنیم.
پیشنهاد میشه مقاله مربوط به موانع و چاله های تصمیم گیری و همچنین پارادوکس انتخاب رو هم مطالعه کنید.
اصول تصمیم گیری
دو دوست رو در نظر بگیرید که برای صرف غذا به رستوران رفتند. نفر اول با یک نگاه کوتاه به منو سریع تصمیم می گیره که چه غذایی رو انتخاب کنه؛ اصلاً شاید قبل از اینکه به منو نگاه کنه میدونسته چی قراره سفارش بده! در مقابل، نفر دوم چند دقیقهی طولانی به منو نگاه می کنه و میگه: «نمیدونم چی سفارش بدم! کوبیده خوبه! اما جوجه هم بد نیست! نمیدونم، از باقالیپلو هم بدم نمیاد! اما چون شنیدم غذاهای دریایی اینجا خیلی خوبه شاید بد نباشه ماهی سفارش بدم!». ممکنه برای نفر اول عجیب باشه که چرا تصمیم گیری برای دوستش، اون هم برای موضوعات به این ساده ای، تا این اندازه سخته. در این شرایط ممکنه نفر اول از طولانی شدن زمان انتخاب غذا حوصله ش سر رفته باشه و به دوستش بگه «حالا دیگه یه تصمیمی بگیر!» و یا شاید برای سریع تر پایان دادن به موضوع، خودش برای هر دوتاشون تصمیم بگیره و غذا رو سفارش بده. با این حال، نفر دوم مدام درگیر این فکر هست که نکنه غذایی که سفارش داده بد باشه و یا شاید اگر غذای دیگه ای سفارش داده بود رضایت بیشتری از انتخابش داشت.
این تنها نمونهای از ناتوانی در تصمیمگیری هست و موضوع وقتی اهمیت پیدا می کنه که این تصمیمگیری مربوط به جنبههای مهمتر و پررنگتر زندگی، مثل انتخاب رشتهی تحصیلی، شغل، همسر یا محل زندگیتون باشه. تو اون شرایط که دیگه نمیشه هم تصمیمگیری رو به عهدهی فرد دیگه ای گذاشت.
ما روزانه با مسائل و موضوعات مختلفی مواجه هستیم که باید در مورد اون ها تصمیم گیری کنیم. بعضی از این موارد در زیر اشاره کردیم:
بچه م رو کدوم مدرسه بذارم؟
از چه سنی بچه م رو بفرستم کلاس زبان؟
امروز توی خونه ورزش کنم یا برم باشگاه؟
با ماشین برم باشگاه یا با تاکسی؟
جواب پیام دوستم رو چی بدم؟
الان کتاب بخونم یا فیلم تماشا کنم؟
آخرهفته برم سینما یا بمونم خونه برای امتحان درس بخونم؟
جشن تولدم رو کجا بر گزار کنم؟ شام چی بدم؟
فردا می خوام برم مهمونی چی بپوشم؟
مهاجرت کنم یا ایران زندگی کنم ؟
اگه بخوام مهاجرت کنم، کجا رو برای زندگی انتخاب کنم؟
چه شغلی رو انتخاب کنم ؟
ناهار چی درست کنم؟ شب رو چیکار کنم؟
برای سرمایه گذاری طلا بخرم یا دلار؟ یا شاید بهتر باشه پولم رو ببرم توی بورس؟
کارمندی رو ادامه بدم یا خودم کارفرمای خودم بشم؟
بچه دار بشیم یا نه؟ بچه دوم میخوایم یا نه؟
امروز از کدوم مسیر برم سر کار که ترافیک کمتر باشه؟
کدوم رشته رو انتخاب کنم ؟ کدوم دانشگاه درس بخونم؟
موهامو چه مدلی کوتاه کنم؟
برای خونه مبل و پرده چه رنگی بخرم؟
این ها همه، نمونه هایی از تصمیمهایی هستن که شما در طول روز با اون ها مواجه هستید. اینکه چه تصمیمی میگیرید روی کیفیت زندگی شما به شدت تاثیرگذارهست. توجه به یک سری نکات و رعایت اون ها در زندگی میتونه نقش زیادی در درست تصمیم گرفتن داشته باشه. پس برای شناخت این اصول در فرآیند تصمیم گیری این موارد رو مدنظر قرار بدید:
۱. مسئله رو درست تعریف کنید
اولین مورد در یک تصمیم گیری صحیح اینه که بتونیم مسئله رو درست بیان کنیم! بدونیم که اصلاً مسئله ما چیه و دقیقاً در مورد چه چیزی می خوایم تصمیم بگیریم. خیلی وقت ها چون مسئله رو درست تعریف نکردیم، به مشکل برمیخوریم و حتی ممکنه اقداماتی انجام بدیم که اصلا راه حل مشکل و مسئله اصلی ما نیستن و ما رو از هدف اصلی مون دور میکنن. یادتون باشه که نتیجه را بلافاصله روی کاغذ بنویسید.(حتما بنویسید؛ چون نوشتن بهتون کمک میکنه سر نخ کلاف رو گم نکنید). بهتره که قبل از عملی کردن راه حل های پیش رو، از خودتون بپرسید “خب که چی؟! هدف از انجام این کار چیه؟ توی بهترین و بدترین حالت چه اتفاقی میفته؟ “
2. فهرستی از راهحلها و گزینههای ممکن تهیه کنید
برای تهیهی فهرستی از راهحلها و یا گزینههای موجود، معمولا استفاده از یک روند حلِ مسئلهی گروهی (یا انفرادی) کمک کننده هست. این روند متناسب با موضوع و درجه اهمیت اون میتونه شامل «طوفان فکری» یا روش هایی از این دست باشه. این مرحله در روند کلی تصمیمگیری اهمیت زیادی داره، چون تصمیمات از بین همین مجموعه انتخابهای ثابت گرفته میشه.
3. بین تصمیمات بزرگ و کوچک تفاوت قائل بشید
انتظار میره که بین تصمیمات بزرگ و کوچک تفاوت قائل بشید و بعد بر اساس اهمیتشون، برای اون ها وقت و انرژی و هزینه صرف کنید.
اگر واقعا در انجام یک تصمیم دچار وسواس شدید، از خودتون این سوالات رو بپرسید:
این تصمیم چقدر مهمه؟
آیا نتیجه این تصمیم در آینده من تغییری ایجاد می کنه؟
بدترین چیزی که میتونه در نتیجه این تصمیم اتفاق بیفته چیه؟
پاسخ به این سوال ها از این جهت مهمه که درجه اهمیت اون تصمیم براتون روشن بشه تا زمان و انرژی و هزینه ای متناسب، صرف اون کنید؛ اگر تصمیم پیش رو، در یکسال آینده شما تغییر عمده ای ایجاد نمیکنه و یا عواقب جدی در مورد پیامدهای اون وجود نداره (به عنوان مثال انتخاب رنگ نادرست مسواک!)، پس اون یک تصمیم کوچکه و مهم نیست که شما یک انتخاب افتضاح یا یک انتخاب عالی داشته باشید، چون انتخاب هر یک از گزینه ها پیامد بدی برای شما در بر نداره. روی این حساب نه تنها نباید وقت زیادی صرف انتخاب اون بذارید، بلکه باید کمترین زمان و تلاش ممکن رو صرف اون تصمیم کنید تا زودتر به ذهنتون نظم و آرامش بدید و بعد بتونید وقتتون رو به موضوعات مهم تر اختصاص بدید. پس همین جا تصمیم گیری کنید و موضوع رو خاتمه بدید و بعد افکارتون رو کنترل کنید؛ سعی کنید به انتخاب های دیگه فکر نکنید و اون موضوع رو توی ذهنتون ببندید.
اما اگر یک تصمیم، قراره بعد از یکسال تاثیر بزرگی در زندگی شما ایجاد کنه و پیامدهایی جدی در نتیجه انتخاب نادرست وجود داشته باشه، (به عنوان مثال، انتخاب همسر، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب خونه برای زندگی)، پس اون یک تصمیم بزرگ و سرنوشت ساز هست و باید مدت زمان مناسبی را برای تفکر در مورد اون در نظر بگیرید .
پس چیزی که مهمه اینه که شما بتونید یک تصمیم نسبتاً خوب رو در مدت زمان نسبتاً مناسب اتخاذ کنید. مدت زمانی که صرف جمعآوری اطلاعات میکنید، باید در برابرِ مقدار ریسکی که حاضرید برای تصمیمگیری اشتباه بپذیرید، توجیه پذیر باشه.
4.گزینه های خود رو محدود کنید و در عین حال بین دو گزینه محدود نشید
روبرو شدن با تعداد گزینه های زیاد می تونه شما رو آشفته و روند تصمیم گیری تون رو سخت تر کنه، بنابراین گزینه های بد رو سریعاً حذف کنید و اون ها رو به حداقل برسونید، تا ارزیابی برای شما آسون تر بشه. به این ترتیب دچار پارادوکس انتخاب نخواهید شد.
در عین حال توجه داشته باشید که خیلی وقت ها خودمون رو در شرایطی قرار می دیم که بین دو گزینه یکی رو انتخاب کنیم! اما ممکنه راه سومی هم وجود داشته باشه و خوبه که به گزینه های جایگزین هم فکر کنیم و پیداش کنیم. میتونید موقع تصمیم گیری این سوال رو از خودتون بپرسید که من چه گزینههای دیگه ای دارم؟ چون مغز ما، طبق خطاهای شناختی، روی یکسری از اطلاعات گیر می کنه و شما با پرسیدن این سوال از خودتون، یک دید باز پیدا می کنید و تصمیم گیری شما به یک گزینه محدود نمیشه.
5. بررسی کنید که برای تحقق هدف و حل مسئله پیش رو و رسیدن به نتیجه ایده آل، چه کارهایی باید انجام بشه؟
همه موارد رو یادداشت کنید.(باز هم تاکید می کنم که حتما این موارد رو برای مسائل بزرگ و پراهمیت بنویسید)
6. ببینید برای تحقق هدف و حل مسئله پیش رو، چه منابعی لازمه؟
حالا باید ابزار ، تجهیزات و افراد مناسبی که بتونند این کارها رو انجام بدن و شما رو در راستای هدف و مسئله تعریف شده کمک کنند رو شناسایی و بعد فراهم کنید؛ از خودتون بپرسید که «آیا این منبع (ابزار، وسیله، تجعیزات و نیروی انسانی مناسب) که من به این فعالیت اختصاص دادم، میتونه من رو به هدفم برسونه و اون مسئله ای رو که تعریف کردم رو حل کنه؟»
7.مشورت کنید و اطلاعات کسب کنید
پیش از تصمیمگیری، همهی اطلاعات مرتبط باید جمعآوری بشن. شما به اطلاعات بهروز و دقیق نیاز دارید تا بر پایهی اون ها تصمیم بگیرید. به یاد داشته باشید که اگر اطلاعات کافی در اختیار ندارید، احتمالا دارید بدون پایه و اساس تصمیم میگیرید. از طرفی مراقب باشید که با کسب اطلاعات بیش از حد دچار فلج تحلیلی نشید که در نهایت قادر به تصمیم گیری نباشید.
توجه کنید که مشورت کردن یعنی همفکری در کارها و استفاده از علم و عقل افراد صاحب نظر برای دستیابی به نتیجه برتر. بنابراین ما به هنگام مشورت کردن باید 2 مورد رو مد نظر قرار بدیم:
یکی اینکه هدف ما کسب اطلاعات بیشتر در مورد موضوع مربوطه هست تا با اطلاعات بدست اومده و بررسی اون بتونیم خودمون راحت تر تصمیم بگیریم. پس قرار نیست شخص دیگه ای برای ما تصمیم بگیره .
دوم اینکه ما باید با افرادی که در اون حوزه صاحب نظر هستن مشورت کنیم؛ نه دوست و رفیقمون که شاید هیچ تجربه یا دانشی در اون رابطه نداره. متاسفانه ما گاهی در تصمیم گیری هامون به نظرات افراد غیر کارشناس در اون حوزه بیشتر بها میدیم نسبت به افراد کارشناس و صاحب نظر. شاید علتش ارتباط عاطفی و احساس راحتی هست که با دور و بری هامون داریم.
8. جدول T بکشید
یک جدول T بکشید؛ به عبارتی یک حرف T رو در نظر بگیرید؛ شبیه به یک جدول دو ستونه می شه، در ستون اول مزایای این تصمیم و در ستون دوم معایب اون رو می بایست بنویسید. این جدول می تونه به شکل فهرستی از نکات مثبت و منفیای باشه که حول یک انتخاب مشخص وجود داره.
پس از فهرست کردن مزایا و معایب، ممکنه فورا بتونید تصمیم بگیرید که بهترین گزینه کدومه. اما در مرحله بعد، اولویت بندی فاکتورهای فهرست شده و رتبهبندی مزایا و معایب در یک مقیاس تعریف شده مثلاً از ۱ تا ۱۰ (۱۰: مهمترین و ۱: کماهمیتترین) نیز خیلی میتونه به شما در شناسایی بهترین تصمیم کمک کنه.
بنابراین پس از نوشتن مزایا و معایب، مشخص کنید هر مورد از معیارهاتون چقدر اولویت داره. و در مرحله بعد به معیار با اهمیت بیشتر، وزن بدید.
وزن دادن یعنی فرض کنید یک ترازو دارید، یک طرف اون خوبی های یک تصمیم و طرف دیگه ش بدیهای همون تصمیم رو بنویسید. یا یک طرف بدی های یک تصمیم و طرف دیگه ش بدی های یک تصمیم دیگه رو بنویسید. اینطوری میتونید تصمیمتون رو سبک سنگین کنید و به گزینههایی که نوشتید وزن بدید. پس از وزن دادن به تمام گزینه ها، در آخر نتایج رو با هم جمع کنید تا ببینید کدوم کفه سنگینتره. این مرحله به شما کمک میکنه که تمام گزینهها رو با هم بسنجید تا تصمیم معقول تری نسبت به شرایط و ارزش های خودتون بگیرید.
مثلا فرض کنید به شما دو شغل پیشنهاد شده و شما نمیدونید که کدوم یکی رو انتخاب کنید؛ شغل اول استرس کاری زیاد داره ولی در عین حال حقوقش هم بیشتره، اما شغل دوم استرس کاری کمی داره و در مقابل حقوق کمی هم به شما پرداخت می کنن. حالا شما باید اولویت بندی کنید که حقوق بالا براتون مهمتره یا استرس کاری کم (در حالت مطلوب)؟ به عبارتی ترجیح میدید در محیط کار، استرس کمتری رو تحمل کنید و حقوق بالایی دریافت کنید یا اینکه حقوق بالاتری بگیرید و در مقابل استرس اون رو هم به جون بخرید. و هر کدام رو که انتخاب کردید در مرحله بعد باید بهش وزن بدید که اون معیاری که براتون مهمتره، چقدر مهمتره؟ از 1 تا 10 بهش امتیاز بدید.
در این مثال قطعا باید معیارهای دیگه ای برای انتخاب شغل بررسی بشه و اینجا ما فقط برای درک این روش، به دو موردش اشاره کردیم.
اگر معیارهای تصمیم گیری تون یا گزینه های تصمیم تون زیاد هستن و استفاده از این روش براتون مشکل بود، میتونید از آموزش تصمیم گیری چند معیاره با استفاده از نرم افزار EXPERT CHOICE به سبک مدیرمدبر استفاده کنید.
توجه : خیلی وقت ها، ما به ارزشهای دیگران وزن می دیم؛ نه خودمون. و این موضوع در طولانی مدت می تونه برای ما مشکلساز بشه. پس حواستون باشه که به هنگام اولویت بندی گزینه ها، ارزشهای خودتون رو در نظر بگیرید. توجه کنید که اگه مسئولیت تصمیمی بین چندین نفر تقسیم شده ، این احتمال وجود داره که ارزشهای یکی از افراد با ارزشهای سایرین همخوانی نداشته باشه. در چنین مواردی، به توافق رسیدن دربارهی اینکه کدوم ارزشها وزن بیشتری دارند، اهمیت زیادی داره. خیلی مهمه که همهی افراد ارزشهایی رو که تصمیمگیری براساس اون ها انجام میشه رو درک کرده باشند؛ چون این ارزشها تأثیر عمیقی روی انتخاب نهایی دارند.
9. از جدول SWOT استفاده کنید
یکی از ابزارهای مدیریتی بسیار خوب ،استفاده از جدول SWOT « سوات » یا « اس دبلیو او تی » هست. توضیحات این روش خیلی مفصله و جاش نیست که اینجا توی این مقاله زیاد بازش کنیم. اما به طور خلاصه، شما برای تشکیل این جدول باید برای هر تصمیم، نقاط ضعف و قوت ، و تهدید ها و فرصت های پیش روتون رو بنویسید. بعد سعی کنید از فرصت ها و نقاط قوتتون استفاده بهینه کنید و تا جای ممکن از تهدیدها دوری کنید و برای رفع نقاط ضعفتون چاره اندیشی کنید.
فرض کنید قراره یک رستوران راه اندازی کنیم. در اینجا باید هر کدام از این چهار مورد رو تکمیل کنیم :
نقاط ضعف : سرمایه کم، تجربه ی ناکافی
نقاط قوت : توان بازاریابی خوب
فرصت ها : نزدیکی مکان رستوران به یک دانشگاه
تهدیدها: نزدیک بودن ماه مبارک رمضان
10. از روش های خلاقانه فکری مثل تکنیک شش کلاه تفکر یا تکنیک اسکمپر استفاده کنید
شش کلاه تفکر ابزاری است که به شما امکان میده یک تصمیم یا مسئله رو از زوایای مختلف در نظر بگیرید. این ابزار به شما اجازه می ده به صورت آگاهانه همه جنبههای تصمیم رو مورد توجه قرار بدید و این باعث میشه تصمیمات بهتر و دقیقتری بگیرید.روش اسکمپر هم یک روش تفکر جانبی هست که وضعیت موجود را به چالش میکشه و به شما کمک میکنه تا امکانات جدید رو بررسی کنید.
روش اسکمپر یک روش تفکر جانبی است که وضعیت موجود را به چالش میکشد و به شما کمک میکند تا امکانات جدید را بررسی کنید.
11. به معیار زمان توجه کنید
آیا برای گرفتن این تصمیم ضربالاجلی تعیین شده؟ اگر اشتباه تصمیم بگیرید پیامدهای این تصمیم اشتباه ناشی از فرصت کم چیه؟
با توجه به شرایط موجود، تصمیمگیری سریع در این رابطه چه مزایایی داره؟
آیا صرف زمان بیشتر کیفیت تصمیم رو میتونه افزایش بده؟
به خاطر داشته باشید که گاهی یک تصمیم سریع مهمتر از تصمیم «درست» هست و گاهی بالعکس.
مراقب باشید که زمان خودتون رو صرف موضوعات فرعی نکنید؛ برای هر تصمیمگیری، متناسب با میزان اهمیت اون موضوع وقت صرف کنید. اگر موضوعی که میخواین برای اون تصمیم گیری کنید در زندگی شما و دیگران اهمیت زیادی نداره، زمان زیادی براش صرف نکنید.
12. مدارک مرتبط با تصمیم تون رو در صورت لزوم بایگانی کنید
اگر قراره برای افراد دیگه ای یا گروهی یا سازمانی تصمیم بگیرید، بهتره که مدارک مرتبط با اون رو بایگانی کنید؛ باید مشخص کنید که هر تصمیمی رو چه طوری و بر اساس چه اطلاعاتی گرفتید و چه افرادی در اون نقش داشتند. این اطلاعات باید بایگانی بشن تا اون تصمیم رو در آینده توجیه کنند؛ که اگر اشتباهی پیش اومد، بتونید نشون بدید که در اون شرایط و با توجه به اطلاعاتی که اون موقع در دست داشتید، تصمیمتون عقلانی بوده.
13. ریسک تصمیمتون رو بررسی کنید
یکی از پرسشهای کلیدی به هنگام تصمیم گیری اینه که میزان ریسک این تصمیمگیری چقدره و چه حد از اون ریسک برای ما قابل قبوله؟ عموما، مقدار ریسکی که یک فرد میتونه باهاش مواجه بشه، به موارد زیر بستگی داره:
- شدت پیامدهای تصمیمگیری اشتباه
- منافع تصمیمگیری درست
- میزان بد بودن بدترین نتیجهی ممکن و احتمال وقوع چنین نتیجهای
برای بدترین شرایط برنامهریزی کنید؛ سعی کنید بدترین حالت ممکن را درنظر بگیرید و برای روبهرو شدن با آن آماده شوید. اگر خطرات احتمالی را که از تصمیمگیری اشتباه به وجود میآیند شناسایی کنید، با دقت بیشتری تصمیمگیری خواهید کرد.
مجدداً بهتره که این موارد رو یادداشت کنید. اما اگر ذهنی هم بهش بپردازید باز میتونه توی بهتر و درست تر تصمیم گرفتن خیلی کمکتون کنه. اگر ریسک ناشی از تصمیم گیری تو ن زیاده باید فکر کنید و ببینید چطوری میشه شدت پیامدهای ناشی از اون رو کم کرد یا چه اقداماتی میشه انجام داد تا احتمال رخ دادن خطر شناسایی شده کم بشه؟
14- زیاد به اشتباهات گذشته خود فکر نکنید
غرق شدن در اشتباهات گذشته یک مانع بسیار بزرگ برای تصمیمگیری هست. اگر قبلاٌ تصمیمات غلطی گرفتید هیچ دلیلی نداره که تصمیمات بعدی تون هم اشتباه باشه. اگر بخواهید با ناراحتیها و پشیمانیهایی که در گذشته برای شما به وجود اومده زندگی کنید، هیچ وقت نمیتونید تصمیمگیری درستی برای آینده خود داشته باشید. سعی کنید از تجارب بدست اومده از تجربیات قبلی به بهترین نحو ممکن برای گرفتن تصمیمات جدید استفاده کنید.
15- به غریزه خود توجه کنید اما اجازه ندید بر شما ریاست کنه
معمولاً غرایز آدم ها خوب عمل می کنند. پس با اون ها مقابله نکنید و البته به اون ها بسنده هم نکنید. به هنگام تصمیم گیری از خودتون بپرسید “چرا این فکر رو کردم؟” یا “در مورد این موضوع چه احساسی دارم؟”
16- در نهایت، تصمیم گیری کنید
سرانجام، زمان تصمیمگیری فرا میرسه!
شما مزایا و معایب هر گزینه رو می دونید. پس حالا دیگه وقت تصمیمگیری هست.
اگه امکانش وجود داره، بهترین کار اینه که پس از اینکه به تصمیمی رسیدید، زمانی رو برای تأمل دربارهی اون صرف کنید. ترجیحا پیش از اعلام اون به بقیه، یک شب تا صبح بهش فکر کنید.
در مورد تصمیمات مهم، بایگانی مدارک تمام گامهایی که در روند تصمیمگیری طی کردید، بسیار باارزش هست. با این کار، اگر از شما به دلیل تصمیمگیری نادرست انتقاد بشه، میتونید اندیشههاتون رو براساس اطلاعات و روندهایی که در اون زمان استفاده کردید، توجیه کنید. این کار میتونه مدیریت تصمیمات آینده تون رو هم سادهتر کنه.
17– تصمیم رو عملی کنید
می تونیم تا بی نهایت، تصمیمی که گرفتیم رو تحلیل و بررسی کنیم. اما بالاخره باید یکجا اون رو متوقف کنیم. اما مسلماً مهم تر از خود تصمیم، اجرای تصمیم هست. تا زمانیکه شروع نکنید و دست به اقدام نزنید، از مزایای اون تصمیم بهره مند نمیشید. اما توجه کنید که روش اجرای شما مرحله ای کاملا مجزا از تصمیم گیریه؛ ممکنه شما تصمیم خوبی گرفته باشید، اما به دلایلی از جمله کمبود آگاهی و دانش در زمینه روش انجام کار، از دست دادن اراده و انگیزه یا هر دلیل دیگه ای، خوب و درست اجراش نکنید.
به طور مثال ممکنه شما شریک زندگی تون رو درست انتخاب کرده باشید، اما چون مهارت ارتباط موثر بلد نیستید و در این رابطه هیج آموزشی ندیدید ، رابطه شما بعد از مدتی به مشکل بخوره؛ در اینجا، اجرای تصمیم شما نقص داشته، نه خود تصمیم.
18- تصمیم اجرا شده رو بررسی کنید
همه ما بعضی وقتها در طول زندگیمون تصمیمات اشتباه گرفتیم یا یا توی اجرای اون تصمیم کم و کاستی هایی داشتیم. چیزی که به ما کمک میکنه تا در مسیر موفقیت قرار بگیریم و بتونیم توانایی خودمون رو در بهتر تصمیم گرفتن ارتقا بدیم، بررسی نتایج حاصل از اجرای تصمیم هست تا در صورت لزوم با ایجاد تغییراتی به بهتر شدن نتایج حاصله کمک کنیم. بنابراین دراین مرحله باید این سوالات رو از خودتون بپرسید که آیا از نتایج حاصله راضی هستید یا نه؟ اگر بله، آیا میشه کارهایی انجام داد که باز هم نتایج رو بهتر کنه؟ و اگر نه، چی با عث شده که این نتایج بدست بیاد؟ چه کاری رو باید متفاوت انجام می دادید؟ چه دامهایی هست مشابه این دام، که ممکنه در اون بیفتید؟
یادتون باشه یادگیری از تصمیم به مراتب مهم تر از خود تصمیم هست. در نهایت، اگر یک تصمیم غلط گرفتید با خودتون مهربون باشید و خودتون رو سرزنش نکنید. در جواب به نجواهای درونی خود که میگه، “این چه کاری بود تو کردی؟” ، به خودتون بگید “با دانش، سواد و اطلاعاتی که اون موقع داشتم این بهترین کاری بود که میتونستم انجام بدم. درسش رو میگیرم و اشتباهم رو میپذیرم.” سعی کنید وقتتون رو با فکر کردن به «چه میشد اگر…»ها تلف نکنید. اگر اشتباهی رخ داد و نیاز به بازنگری تصمیمتون بود، این کار رو حتماً انجام بدید، اما خودخوری نکنید و راه رو ادامه بدید.
کلام آخر
تصمیمگیری فرایندی هست که قضاوت فردی شما نقشی کلیدی در اون ایفا میکنه. ما در این مقاله اصول 18 مرحله ای تصمیمگیری رو معرفی کردیم که میتونه برای بهتر شدن این قضاوت ها کمک کننده باشه. وقتی در فرآیند تصمیمگیری مهارت پیدا کنید و تصمیمات بهتری بگیرید، درصد خطاهای تصمیمگیری شما کم میشه و زمان و منابع و انرژی تون کمتر هدر میره. شما با آگاهی از این روند میتونید نصف مسیر رو طی کنید و بعد با سنجیده اقدام کردن به نتیجه دلخواهتون نزدیکتر بشید.
خوشحال میشیم که نظراتتون رو برای کاملتر شدن وکاربردی تر شدن این مطلب بدونیم.
منابع:
bishtarazyek.com
motamem.org
mahdilarian.com
skillsyouneed.com
پاسخها