چطور با استفاده از تکنیک اسکمپر (SCAMPER) ارزش افزوده محصولات و خدماتمان را افزایش دهیم؟

اسکمپر

خلاصه:

گاهی اوقات می‌خواهیم در ارائه خدمات یا تولید محصولات تغییری ایجاد کنیم و یا آن را بهبود دهیم، اما سخت می‌توانیم ایده‌‌ای جدید برای این کار پیدا کنیم. اینجاست که تکنیک‌های خلاقیت و طوفان فکری، ارزش خود را به ما نشان می‌دهند. تکنیک اسکمپر یکی از همین تکنیک‌هاست. هدف از این تکنیک این است که با ترغیب کردن شما به جستجوی راهی برای بهبود محصول یا خدمات فعلی، مسیر تفکرتان را به جایی برساند که ایده‌ای برای یکی از محصولات یا خدمات جدید پیدا کنید. روش اسکمپر (SCAMPER) با تشویق به طرح ۷ نوع سؤال مختلف به شما کمک می‌کند تا با استفاده از قدرت خلاقیت خود، متوجه شوید که چگونه می‌توانید محصولات، خدمات، مشکلات و ایده‌های موجود را نوآوری کنید و بهبود بخشید. توجه کنید که منظور از کلمه «محصول» فقط اجناس فروختنی نیست. محصول می‌تواند به خدمات، فرآیندها و حتی افراد نیز اطلاق شود. بنابراین می‌توان تکنیک اسکمپر را با اندکی تغییر در موقعیت‌های بسیاری به‌کار برد. در ادامه ابتدا بررسی می‌کنیم که تکنیک اسکمپر چیست سپس نحوه‌ی استفاده از تکنیک اسکمپر را یاد خواهید گرفت. شروع استفاده از روش اسکمپر بسیار آسان است و در جلسات نوآوری و ایده‌پردازی بسیار کارآمد است.

تکنیک اسکمپر (SCAMPER) چیست؟

تکنیک اسکمپر (SCAMPER) یک تکنیک‌ کاربردی برای دست‌یابی به تفکر خلاق، حل مسئله و بهبود محسوب می‌شود. واژه اسکمپر (SCAMPER) از حروف اول هفت واژه تشکیل شده که با کمک آن‌ها می‌توانیم از زوایای مختلف به مسائل نگاه کنیم و به ایده‌های مفید برسیم. این روش‌ها را یک نویسنده‌ فعال در حوزه خلاقیت به نام باب ابرله، بر اساس کارهای الکس اوسبورن توسعه داده است. اوسبورن در حوزه تبلیغات کار می‌کرد و مبتکر طوفان فکری کلاسیک است. او در کتاب Applied Imagination، چند سوال برای ارزیابی مسائل از جنبه‌های مختلف پیشنهاد کرد. باب ابرله با الهام گرفتن از این سوالات و توسعه دادن آن‌ها، هفت تکنیک ایده‌پردازی استخراج کرد و آن‌ها را مطابق حروف اول‌شان اسکمپر نامید.
از این روش‌ها می‌توان برای تولید یک محصول یا خدمت جدید، بهبود ویژگی‌های یک محصول یا خدمت قدیمی و حل یک مسئله و مشکل استفاده کرد.

ترجمه 7 واژه اسکمپر به فارسی
SCAMPER

این هفت واژه عبارت‌اند از:

 Substitute یا جایگزین کردن

توضیح: جایگزین کردن مواد اولیه، فرآیندها، قوانین، محصولات، اجزاء سازنده و … برای دست‌یابی به یک ارزش جدید.

مثال‌:

  • استفاده از لنز به جای عینک
  • استفاده از انرژی الکتریکی به جای بنزین در وسایل نقلیه
  • استفاده از انرژی خورشیدی به جای گازوئیل برای روشن کردن تنور نانوایی
  • استفاده از پوست کن به جای چاقو در آشپزخانه برای سریع تر کردن روند آشپزی

بنابراین در این مرحله از تکنیک اسکمپر باید به این فکر کنید که چه چیزهایی را در مورد محصول، خدمت یا فرآیند مورد نظر شما قابل تغییر و یا جایگزینی است. می توانید از سوالات راهنمای زیر استفاده کنید:

• چه چیزی را می توانم جایگزین کنم تا پیشرفت کنم؟
• چگونه می توانم مکان، زمان، مواد اولیه و یا افراد را جایگزین کنم؟
• آیا می توانم بخشی را جایگزین قسمت دیگری کنم یا قطعاتی را تغییر دهم؟
• آیا می توانم شخصی را جایگزین شخص دیگری کنم؟
• آیا می توانم قوانین را تغییر دهم؟
• آیا باید نام محصول را تغییر دهم؟
• آیا می توانم از مواد اولیه و یا اجناس دیگری استفاده کنم؟
• آیا می توانم از فرآیندها یا روش های دیگری استفاده کنم؟
• آیا می توانم شکل، رنگ، زبری، صدا یا بوی محصول را تغییر دهم؟
• آیا می توانم از این ایده برای پروژه های دیگر استفاده کنم؟
• آیا می توانم احساسات یا نگرش خود را نسبت به محصول مورد نظر تغییر دهم؟

Combine یا ترکیب کردن

توضیح: ترکیب و ادغام ایده‌ها، استعدادها، منابع، محصولات و … برای دست‌یابی به یک ارزش جدید.

مثال‌:

  • ترکیب تلفن، دوربین، ضبط و پخش صوت در تلفن‌های همراه
  • تولید محصولات جدید با استفاده از ترکیب کردن مزه ها: شیر موز، بستنی نان خامه ای، شیر و توت فرنگی و موارد مشابه.

بنابراین در مرحله ترکیب کردن در تکنیک اسکمپر، باید پاسخ این سوالات را بیابید:

  • چگونه می توانم دو یا چند قسمت از محصول، خدمت یا فرآیند خود را با هم ترکیب کنم تا بتوانم یک محصول، خدمت یا فرآیند متفاوت خلق کنم؟
    • چه ایده ها، اجناس، ویژگی ها، فرآیندها، افراد، محصولات یا اجزای سازنده ای را می توان با هم ترکیب کرد؟
    • آیا می توانم یک محصول یا خدمت را با محصول یا خدمتی دیگر ترکیب یا ادغام کنم؟
    • چه چیزهایی را می توانم ترکیب کنم تا کارآمدی و یا میزان استفاده به بیشترین حد خود برسد؟
    • برای کاهش هزینه‌های تولید چه چیزهایی را می توانم با هم ترکیب کنم؟
    • کدام مواد یا اجناس را می توانم با هم ترکیب کنم؟
    • برای رسیدن به بهترین نتیجه در یک زمینه خاص بهتر است کدام عناصر را با هم ترکیب کنم؟

Adapt یا تطبیق دادن/ سازگار کردن

توضیح: ایجاد سازگاری و تطبیق در ایده‌ها، فرآیندها، محیط، محصولات و … برای دست‌یابی به یک ارزش جدید.

مثال‌:

  • ضدآب ساختن دوربین و ساعت برای استفاده در زیر آب
  • ایجاد خمیدگی در ابتدای نی برای نوشیدن آسان‌تر

بنابراین در این مرحله از تکنیک اسکمپر، باید به این سوالات پاسخ دهید:


• چه چیز هایی را بر طبق چه اصولی باید هماهنگ و یا سازگار کنم؟

• کدام قسمت از محصول را می توانم تغییر دهم؟
• آیا می توانم مشخصات یک جزء را تغییر دهم؟
• آیا می توانم از محصولات یا روش کار دیگران الگوبرداری کنم؟
• آیا در تاریخ گذشتگان نمونه هایی برای الگو گرفتن وجود دارد؟
• کدام ایده ها را می توانم از محصولات دیگران اقتباس و یا کپی کنم؟

Modify (Magnify / Minify) یا اصلاح کردن (بزرگ یا کوچک کردن)

توضیح: افزایش و یا کاهش ویژگی‌ها، اندازه‌ها، وزن و … محصول برای دست‌یابی به یک ارزش جدید.

مثال‌:

  • افزایش/کاهش اندازه بسته‌بندی محصول مثلاً تولید نوشابه خانواده
  • کوچک کردن سایز چتر ها برای کودکان
  • کاهش وزن و ابعاد لپ‌تاپ برای حمل‌ونقل آسان‌تر
  • پیتزای خانواده به جای پیتزای معمولی
  • ماشین های ون به جای خودروهای سواری

بنابراین، سوالاتی که در این مرحله باید روی آن تمرکز کنید این ها هستند:

• چه چیزی را در محصول، خدمت و یا فرآیند خود می توانم اصلاح کنم و یا تاکید کمتر یا بیشتری روی آن کنم؟

• آیا می توانم به نوعی محصول را تغییر دهم؟

• آیا می توانم مفهوم، رنگ، حرکت، صدا، بو، فرم و یا شکل آن را تغییر دهم؟

• چه چیزهایی را می توانم بزرگ تر کنم؟
• چه چیزهایی را می توان کاهش داد یا حذف کرد؟
• آیا می توانم در به کارگیری دکمه ها، رنگ ها، اندازه ها و … اغراق یا بزرگنمایی کنم؟
• آیا می توانم مشتریان هدف را افزایش دهم؟
• چه چیزی می تواند بهتر و یا قوی تر شود؟
• آیا می توانم سرعت یا فرکانس چیزی را افزایش دهم؟
• آیا می توانم ویژگی های بیشتری به محصول اضافه کنم؟
• چگونه می توانم ارزش افزوده بیشتری تولید کنم؟
• چه چیزهایی را می توانم کوچکتر، متراکم تر، کوتاه تر و یا سبک تر کنم؟
• برای دستیابی به یک نتیجه خاص چه چیزهایی را می توانم تغییر دهم؟

Put to Another Use یا کاربردهای دیگر

توضیح: یافتن سایر کاربردهای یک ایده یا محصول در صنعت دیگر، بخش مشتریان دیگر و … برای دست‌یابی به یک ارزش جدید.

مثال‌:

  • استفاده از زباله برای تولید انرژی
  • استفاده از شیشه خالی مربا برای نگهداری حبوبات
  • تبدیل کردن قوطی های کنسرو مصرف شده به جامدادی با اندکی تزئین کردن
  •  به طور کلی استفاده از وسایل دور ریختنی برای کاربرد های تازه

بنابراین پرسش های اصلی که در این مرحله باید در نظر گرفت عبارت اند از :     

• چگونه می توان از این محصول برای کار های دیگر نیز استفاده نمود؟

• روش های جدید استفاده از محصول یا خدمات من چیست؟

• آیا اگر محصول را اصلاح کنم، می توانم با دسته مشتریان جدیدی ایجاد کنم؟

• آیا بازار دیگری برای محصول وجود دارد؟

• از محصول من برای چه کار های دیگری می توان استفاده کرد؟
• کودک چگونه از محصول مذکور استفاده می کند؟ – یک فرد مسن چطور؟
• افراد دارای معلولیت چگونه از آن استفاده می کنند؟
• آیا دسته مشتری دیگری به محصول من نیاز دارد یا آن را می خواهد؟
• آیا این محصول می تواند توسط افراد دیگری به غیر از افرادی که در ابتدا به عنوان مشتری در نظر گرفته شدند، استفاده شود؟
• آیا روش های جدیدی برای استفاده از این محصول وجود دارد؟
• آیا با اصلاح محصول می توان کاربرد های دیگری برای آن به وجود دارد؟

Eliminate یا حذف کردن

توضیح: حذف یک یا چند بخش از اجزاء یک محصول، فرآیند و … برای دست‌یابی به یک ارزش جدید.

مثال‌:

  • حذف سیم از موس و کیبورد کامپیوتر با استفاده از تکنولوژی wireless
  • حذف مراحل و تشریفات دست‌وپا گیر در فرآیندهای اداری و بانکی
  • حذف قسمت سی دی رام از لپتاپ برای سبک تر کردن آن
  • حذف شدن سیم از هدفون ها با بلوتوثی کردن آن ها
  • حذف کردن قسمت پشت تلویزیون ها با تبدیل آن ها از حالت CRT به LCD

بنابراین سوالات کلی که باید در این مرحله در نظر بگیرید:

• چه چیزی از محصول، طرح و یا خدمات خود را می توانم حذف یا ساده کنم؟

• چه چیزی را بدون تغییر در عملکرد محصول می توانم حذف کنم؟
• آیا می توانم زمان انجام کارها و یا اجزای تشکیل دهنده را کاهش دهم؟
• اگر یک جزء یا بخشی از آن را حذف کنم چه اتفاقی می افتد؟
• آیا می توانم زحمت و تلاش لازم برای انجام کارها را کاهش دهم؟
• آیا می توانم هزینه ها را کاهش دهم؟
• چگونه می توانم فرآیندها را ساده سازی کنم؟
• چه چیز هایی غیر ضروری هستند؟
• آیا می توانم برخی از قوانین را حذف کنم؟
• آیا می توانم محصول را کوچکتر کنم؟
• آیا می توانم محصول خود را به قسمت های مختلف تقسیم کنم؟

Reverse یا وارونه کردن/ باز آرایی

توضیح: تغییر چیدمان و باز آرایی اجزاء یا مراحل یک فرآیند یا محصول برای دست‌یابی به یک ارزش جدید.

مثال‌:

  • قرار دادن روزنه بر سر سوزن چرخ خیاطی بجای انتهای آن
  • تغییر چیدمان ماشین‌آلات و تجهیزات کارخانه برای دستیابی به بهره‌وری بالاتر
  • تعمیر گاه سیار اتومبیل
  • به جای این که شما به مطب دکتر بروید، دکتر به منزل شما بیاید.

بنابراین در این مرحله باید از خود بپرسید:

  • چگونه می توانم محصول و یا فرآیند خود را معکوس کنم و با وارونه کردن چه اتفاقی می افتد؟
  • چه چیزهایی را می توانم به بازنگری و یا بازسازی کنم؟
  • آیا می توانم اجزا، الگو ها یا طرح ها را با یکدیگر تعویض کنم؟
  • آیا می توانم نقشه راه و یا سرعت انجام کار ها را تغییر دهم؟

کلام آخر

در این نوشتار به معرفی تکنیک اسکمپر پرداختیم و متوجه شدیم که به کمک هر کدام از 7 بخش تکنیک اسکمپر (جایگزین کردن، ترکیب کردن، انطباق دادن و سازگار کردن، تغییر دادن و اصلاح کردن، استفاده برای کاربرد دیگر، حذف کردن و معکوس یا وارونه کردن) میتوانیم به ایده‌های جدیدی برای رشد و توسعه کسب‌وکار خود دست یابیم.

روش اسکمپر یک روش تفکر جانبی است که وضعیت موجود را به چالش می‌کشد و به شما کمک می‌کند تا امکانات جدید را بررسی کنید.

مقالات مرتبط

18 گام تا تصمیم گیری درست

تصمیم‌گیری شامل انتخاب بهترین راه حل از بین تمام راه‌حل‌های ممکن برای رسیدن به یک هدف یا حل یک مشکل هست. هیچ فرمول قطعی برای تصمیم‌گیری‌ وجود نداره، اما دونستن یه سری اصول میتونه به شما کمک می‌کنه که بهتر ودرست تر تصمیم بگیرید؛ فرقی نداره بخواین تصمیم بزرگی بگیرید یا کوچک. رعایت یه سری اصول برای گرفتن هر تصمیمی مهمه و در این مقاله میخوایم این اصول رو معرفی کنیم.

 6 کلاه تفکر؛ راهکار ادوارد دوبونو برای پیشبرد جلسات تصمیم گیری

طرز برخورد افراد مختلف با مشکلات و مسائل زندگی بسته به نگرش اون ها متفاوته. نگرش خلاقانه و دیدن ابعاد و زوایای مختلف یک مسئله نقش مهمی در ارائه بهترین راهکار برای حل اون داره. شش کلاه فکری یک مدل نقش آفرینی هست که در سال ۱۹۸۶ توسط ادوارد دوبونو طراحی شد. تکنیک و رویکرد شش کلاه تفکر به عنوان یک تکنیک حل مسئله می تونه برای کشف مشکلات از دیدگاه های مختلف به منظور کشف راه حل های جدید استفاده بشه. برای آشنایی بیشتر با تکنیک شش کلاه تفکر با ما همراه باشید. 

پارادوکس انتخاب؛ چرا گزینه های بیشتر الزاماً باعث تصمیم گیری بهتر نمی شوند؟

وجود بیش از حد گزینه‌ها در جامعه مدرن در واقع منجر به نارضایتی افراد از تصمیماتشون میشه. درواقع وجود گزینه‌های فراوان به جای افزایش رضایت افراد، باعث می‌شه که اون ها سردرگم بشن و نهایتاً از تصمیماتشون ناراضی باشند و این چیزیه که به اون پارادوکس انتخاب گفته میشه. مفهوم پارادوکس انتخاب میگه که در صورت وجود گزینه‌های زیاد، به جای افزایش آزادی برای دستیابی به اون چیزی که میخوایم، آزادی انتخاب ما محدود می‌شه.

12 روش کمک کننده برای تصمیم گیری سریع و در عین حال درست و موثر

تصمیم‌گیری‌های درست و خلاقانه می‌تونن ما رو به رشد و توسعه فردی هدایت کنن. زمانی که تصمیم‌گیری از روی منطق باشه ما زمان خیلی کمتری رو صرف تصمیات اشتباه میکنیم و می‌تونیم انرژی و وقت خودمون رو نگه داریم. تصمیم گیری درست به ما انگیزه میده و ازمون پشتیبانی میکنه تا مسیر صحیح برای رسیدن به اهدافمون قرار بگیریم. تصمیم گیری سریع یا quick-decision-making بهمون کمک میکنه تا دچار پارادوکس انتخاب نشیم. برای آشنایی با پارادوکس انتخاب کلیک کنید.

چاله های تصمیم گیری

معمولاً وقتی که از انتخاب و تصمیممون پشیمون و ناراحت هستیم به این علت هست که قبل از تصمیم گیری، شرایط رو کامل بررسی نکرده بودیم. البته گاهی اوقات شکی که به تصمیم خود پیدا می‌کنیم به دلیل وسواس بیش از حد هم می‌تونه باشه. در این مواقع چه کار باید کنیم؟ همیشه موقع تصمیم‌گیری سعی کنید جوانب مختلف موضوع رو بررسی کنید اما پس از تصمیم‌گیری هیچ وقت خودتون رو اذیت نکنید و به گذشته فکر نکنید که چرا چنین تصمیمی گرفتم و ای کاش تصمیم بهتری می‌گرفتم. آگاهی از اینکه دقیقا چه چیزی ما رو وادار به تصمیم گیری های اشتباه می کنه، میتونه بهمون کمک می کنه تا احساسات و افکارمون رو در مسیر درستی هدایت کنیم. پس با شرایط و عواملی که منجر به تصمیم گیری های ضعیف می شن، آشنا بشید تا بتونید در آینده تصمیم های بهتری بگیرید.

پاسخ‌ها

enemad-logo